ساحل ادب
ادبی-اجتماعی

درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:

شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. 

 

خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.

 

پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. 

 

این را بگفت و روانه شد. 

خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.)

 

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,

از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

 

خواجه عبدالله انصاری



درویشی تنگدست به در خانه توانگری رفت و گفت:

شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. 

 

خواجه گفت: من نذر کوران کرده ام تو کور نیستی.

 

پس درویش تاملی کرد وگفت: ای خواجه کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته به در خانه چون تو گدائی آمده ام. 

 

این را بگفت و روانه شد. 

خواجه متأثر گشته از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد قبول نکرد.)

 

از او بخواه که دارد و میخواهد که از او بخواهی,

از او مخواه که ندارد و می ترسد که از او بخواهی.

 

خواجه عبدالله انصاری


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 94 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ساحل ادب و آدرس samiapoor.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





انجمن وبلاگ نویسان جهرم